خیمه شصت و سوم

گروه شعرا و مداحان هیأت رایة الهدی یزد
مشخصات بلاگ
خیمه شصت و سوم

بسم الله...
گویند حسین بن علی علیهما السلام در صحرای کربلا و برای حفظ دین اسلام 62 خیمه برپا کرده بود!
هر خیمه وظیفه ی خاص خود را داشت...
بعد از روز عاشورا درست است که خیمه ای نماند ولیکن اسلام زنده ماند!
*****
و چه زیبا استادی بزرگوار می فرمود:
چه خوب است که ما در این زمان و در این شرایط، خیمه ای دیگر باشیم برای حفظ نهضت حسینی...
خیمه شصت و سوم

آخرین نظرات

پرتوى از سیره و سیماى امام حسن مجتبى(علیه السلام)
امام حسن(علیه السلام)، اوّلین فرزند امام على و فاطمه زهرا(علیهما السلام)، در نیمه ماه رمضان سال دوم یا سوم هجرى در شهر مدینه به دنیا آمد و بعد از شهادت امام على(علیه السلام) شش ماه حکومت کرد و در سال پنجاه هجرى، به وسیله زهرى که همسرش جعده به دستور معاویه به او خوراند، در 48 سالگى به شهادت رسید.
مزار شریفش در قبرستان بقیع، در کنار سه امام معصوم دیگر، زیارتگاه خیل شیفتگان آن حضرت است.
جلال الدین سیوطى در کتاب «تاریخ الخلفاء» مىنویسد: «امام حسن در سال سوّم هجرت به دنیا آمد
 و شبیه ترین شخص به پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) بود، در روز هفتم تولّدش، پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) گوسفندى را براى او عقیقه کرد و موى سرش را تراشید و هم وزن آن را نقره صدقه داد.

او یکى از پنج نفر اهل کساء است.
پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)فرمود: پروردگارا! من او را دوست مىدارم پس او را دوست داشته باش.
و فرمود: حسن و حسین دو سرور جوانان اهل بهشت اند.
ابن عبّاس گفت: حسن بر دوش پیامبر سوار بود، شخصى به آن حضرت گفت: اى پسر! خوب مرکبى را سوار شده اى! پیامبر فرمود: بلکه او خوب راکبى است.»امام مجتبى(علیه السلام) شخصیّتى آرام، با وقار، متین، بخشنده و مورد توجّه مردم بود.
به فقیران و بینوایان رسیدگى مىنمود و بیش از حدّ در خواست آنها به آنان کمک مىکرد تا زندگىشان تأمین گردد، زیرا روا نمىدید که سائلى بیش از یک بار از او چیزى بخواهد که موجب شرمسارىاش شود.
او در طول عمرش دو بار تمام ثروت و دارایى خویش را در راه خدا بخشید و سه بار تمام اموال خود را وقف کرد، نیمى از آن را براى خود و نیمِ دیگر آن را در راه خدا بخشش نمود.
امام مجتبى(علیه السلام)، فردى شجاع، دلیر و مبارز بود و در جنگهایى که در رکاب پدرش امیرالمؤمنین(علیه السلام) مىجنگید در خطّ مقدّم حرکت مىکرد.
او در جنگ جمل و صفیّن از مبارزان پرتلاش لشکر آن حضرت بود.
روزگار امامت آن حضرت
امام حسن(علیه السلام) مسئولیت امامت و رهبرى را در جوّى مضطرب و ناآرام، در وضعى بسیار پیچیده و پر کشاکش که در پایان زندگانى پدر بزرگوارش امام على(علیه السلام)بروز کرده و شعله ور شده بود، به عهده گرفت.
در نتیجه وضع نابسامان مردمى که امام با آنان روبه رو بود تنها این راه باقى ماند که یا وارد جنگى بىحاصل و یأسآور شود، او و جماعتش به شهادت رسند، یا پس از سپرى شدن مدّتى مواضع خود را مسجّل گرداند و صلحى را که به صلاح ملّت است بر جنگ بىثمر ترجیح دهد.
و این امرى طبیعى است که جنگى که مردم به آن به دید شکّ مىنگرند، بىنتیجه و یأسآور خواهد بود.
نشانه هاى تاریخى بسیارى وجود دارد که به تأکید بیان مىکند امام حسن(علیه السلام)موضع خود را به خوبى درک مىکرد و مىدانست که مبارزه او با معاویه، با وجود شکّ و تردیدى که در توده هاى مردم وجود دارد، محال است به پیروزى برسد.
کار طرفداران امام(علیه السلام) به حدّ خیانت رسید و از روى طمع به سوى معاویه گرایش یافتند و به دلیل پول و مقام و آسایشى که براى آنان فراهم آورد، روى به سوى او نمودند.
زعماى کوفه کار را به جایى رساندند که به معاویه نوشتند: هر وقت بخواهد امام(علیه السلام)را دست بسته نزدش مىفرستند! و چون به امام مىرسیدند به او اظهار اطاعت و ارادت مىنمودند و مىگفتند: «تو جانشین پدرت و وصىّ او هستى و ما سراپا در مقابل تو مطیع و فرمان برداریم ، هر فرمان که دارى بفرماى!» امام به آنها مىگفت: «به خدا قسم، دروغ مىگویید، به خدا سوگند شما به کسى که بهتر از من بود وفا نکردید، پس چگونه به من وفا مىکنید؟ و چگونه به شما اطمینان کنم؟ اگر راست مىگویید، اردوگاه مدائن، میعادگاه و قرارگاه ما باشد، به آنجا بروید.»امام به مدائن رفت، امّا بیشتر سپاهیان، او را رها کردند.
حال آیا امام مجتبى(علیه السلام)با چنین مردمى مىتوانست با معاویه بجنگد؟ هرگز.
بنابراین، امام حسن(علیه السلام) به خاطر نداشتن نیروى کافىِ مطمئن، ناچار به پذیرش صلحِ تحمیلى شد.
مواد صلحنامه:
مادّه اوّل: واگذاشتن حکومت به معاویه به این شرط که به کتاب خدا و سنّت فرستاده او(صلى الله علیه وآله وسلم) و به سیره خلفاى صالح، عمل کند.
مادّه دوم: پس از معاویه، امر حکومت بر عهده حسن است و اگر براى او حادثه اى روى داد حکومت از آنِ حسین است و معاویه نمىتواند آن را به عهده دیگرى بگذارد.
مادّه سوم: باید سبّ امیرالمؤمنین على(علیه السلام) و بد گفتن از او بر منابر ترک شود و از على(علیه السلام) جز به نیکى یاد نکنند.
مادّه چهارم: باید آنچه در بیت المال کوفه قرار دارد، یعنى پنج میلیون درهم یا دینار، استثنا بشود و تابع خلافت و حکومت نباشد، و بر عهده معاویه است که هر سال دو میلیون درهم براى حسین بفرستد و در عطا و صلات، بنىهاشم را بر بنىعبدشمس برترى دهد و میان فرزندان کسانى که در رکاب امیرالمؤمنین در جنگ جمل جنگیدند و فرزندان کسانى که در صفّین در خدمت امام على(علیه السلام)مجاهدت کردند، یک میلیون درهم تقسیم شود و این مبلغ را از خراج ولایت «دارابگرد»، که یکى از شهرهاى فارس در حدود اهواز است، بپردازد.
مادّه پنجم: مردم هر جا بر روى زمین خدا باشند، چه در شام و عراق چه در حجاز و یمن، باید ایمن باشند و سیاه و سرخ باید در امان بمانند، معاویه باید خطاهاى آنان را تحمّل کند و ببخشاید و هیچ کس را به جرم گذشته کیفر ندهد و با اهل عراق با کینه و دشمنى رفتار نکند.
و یاران على(علیه السلام) را در هر کجا باشند امان دهد و به هیچ یک از شیعیان على(علیه السلام) آسیبى نرساند، یاران و شیعیان على(علیه السلام) از حیث جان و مال و زن و فرزند در امان و از هر گزندى محفوظ باشند، و هیچ کس متعرّض هیچ یک از آنان نشود، و هر صاحب حقّى به حقّش برسد و هر چه یاران على در هر کجا به دست آورده اند براى آنان محفوظ بماند، و براى حسن بن على و برادرش حسین(علیه السلام) و هیچ یک از اهل بیت رسول اللّه در نهان و آشکار هیچ بدى نخواهند و در امنیّت آنان، در هیچ منطق هاى، اخلال نکنند.
برنامه و صلح امام حسن(علیه السلام)، چهره واقعى معاویه را آشکار ساخت و ماهیّت او را به مردم نشان داد.
به طورى که معاویه بعد از قبضه نمودن حکومت در یک سخنرانى گفت:«به خدا سوگند من با شما براى این نجنگیدم که نماز بگزارید و روزه بدارید و حجّ به جا آورید و زکات بپردازید، بلکه به این منظور با شما جنگیدم که به شما فرمان دهم! و همانا این مقام را خدا به من عطا کرده در حالى که شما ناخشنود بودید.
هان! من حسن را امیدوار کردم، چیزهایى را به او دادم و اکنون همه آنها زیر پاى من است و به هیچ شرطى وفا نمىکنم!»سیاست معاویه در طول بیست سال حکومتِ سرکوب و زور این بود که پیوسته برنامه اى تنظیم کند که وجدان و اراده امّت را از میان ببرد و مردم را از اندیشیدن درباره مسائل بزرگ جامعه منصرف سازد، تا تنها در اندیشه گرفتارىهاى کوچک روزانه خود باشند و از هدف هایى که رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) در پى آن بود منصرف شوند و تنها به زندگانى و منافع شخصى خویش بیندیشند و به وجوهى که از بیت المال به دست مىآورند فکر کنند.
برخى از شیوخ قبایل کوفه، با وجود این که از شیعیان امیرالمؤمنین(علیه السلام)بودند، از جاسوسان معاویه شدند و خبرها را در باب کوچکترین حرکت یا مخالفت مردان قبیله، گزارش مىدادند آن گاه مأموران دولتى سر مىرسیدند و کسانى را که خلاف معاویه چیزى گفته بودند یا حرکتى در سر مىپروراندند دستگیر مىکردند و نَفَس مخالفان را مىبریدند.
و این گونه، خلافت بازیچه اى شده بود در دست کودکان بنىامیّه.
معاویه به خوبى مىفهمید که امام(علیه السلام) صاحب مکتب و هدف است و ناچار براى اجراى رسالت خود از هیچ کوششى خوددارى نمىکند و همه سعى خود را در راه اعتلاى مکتب و روشهاى دگرگونسازى امّت به کار مىبرد، از این رو، احساس خطر مىکرد، تا آن که سرانجام، نقشه کشتن امام را طرّاحى نمود و آن حضرت را با سمّى مهلک، به وسیله «جعده» همسر امام، به شهادت رساند.
ابوالفرج اصفهانى در کتاب «مقاتل الطالبیّین» مىنویسد: «معاویه مىخواست براى پسرش یزید بیعت بگیرد و در انجام این منظور، هیچ کس براى او مزاحمتر از حسن بن على و سعد بن ابىوقّاص نبود، بدین جهت هر دو را با وسایل مخفى مسموم کرد.» و نیز همین نویسنده مىگوید: «چون خواستند حسن بن على را به خاک بسپارند، عایشه بر استرى نشست و بنىامیّه و بنىمروان و هر کس از یاوران و سپاهشان را که در آنجا بود به کمک برداشت و اینجا بود که گوینده اى گفت: یک روز بر استر و یک روز بر شتر.»سبط ابن جوزى به سند خود از طبقات ابن سعد و او از واقدى روایت کرده: حسن بن على در هنگام احتضار گفت: مرا در کنار جدّم رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) دفن کنید، امویان و مروان حکم و سعید بن العاص ـ که والى مدینه بود ـ به پاخاستند و نگذاشتند.
ابن سعد مؤلّف کتاب طبقات مىگوید: یکى از مخالفان، عایشه بود که گفت: «هیچ کس نباید در کنار رسول خدا دفن شود!»سرانجام، جنازه حسن بن على را از آنجا به قبرستان بقیع بردند و در کنار قبر جدّه اش فاطمه بنت اسد به خاک سپردند.
در کتاب «الإصابه» از واقدى نقل شده که آن روز جمعیت آن چنان انبوه بود که اگر در بقیع سوزنى مىافکندند بر سر انسانى مىافتاد و به زمین نمىرسید.
سَلامٌ عَلیه یَوْمَ وُلِدَ وَ یَوْمَ اسْتُشْهِدَ وَ یَوْمَ یُبْعَثُ حَیّاً.

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۱۰/۰۶
خیمه

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی